تولید محتوای آموزشی و عالی
چند ماه پیش، جو Pulizzi یک پست حماسی منتشر کرد، چرا که آموزش یک استراتژی بازاریابی محتوای قدرتمند است: ۱۷ نمونه. مطالعه الزامی، در کتاب من (ا، غذا).
این پست به سبک طولانی نشان میدهد که یک فهرست طولانی از نمونههای دنیای واقعی از نامهای تجاری که بر روی وعده بازاریابی محتوی با ایجاد محتوی که مفید است و قطعاً میتواند آموزشی تلقی شود را نشان میدهد.
این مقاله یک معیار متریک نیست، اما من برای حدس زدن هر کدام از برندها - - ناشر از مزایای طراحی مشتریان و چشم اندازهای نزدیک به آنها با قرار دادن قدرت سود قبل از ارتقا لذت میبرد.
همانطور که اغلب در مقالات متفکر CMI وجود دارد، کپهای از نظرات که در آنها ریخته میشود:
برایان کلارک Copyblogger هیچ کلمه ای را هدر نداد ، با بیان اینکه "بازاریابی محتوا آموزش است." اگر با Copyblogger (و چه کسی نیست؟) آشنا هستید ، می فهمید - این یک بازاریاب محتوا است که به آنچه موعظه می کند عمل می کند.
Tim Danyo از Imagination Media در ادامه گفت: "و بهترین بازاریابان مطالب بهترین معلمان هستند." جو (و جماعت) با صمیمانه پاسخ دادند ، "آمین".
چگونه می توان در آموزش بازاریابی محتوا یک "A" کسب کرد
من به عنوان یک روزنامه نگار مسئول ، من مجبور هستم که همیشه به منابع خود استناد کنم. در حالی که مقاله جو (همراه با اظهارات برایان و تیم) الهام بخش این پست بود ، بخش خوبی از آنچه من قصد دارم برای نوشتن داشته باشم ناشی از مکالمه ای است که با بچه های من ، جینا و لی (به ترتیب 14 و 12 ساله) بدست آمده است. - دو متخصص در زمینه آموزش از دید مشتری (که همه ما می دانیم نقطه ای است که ما بیشتر باید بدانیم).
من به دخترانم توضیح دادم (که عموماً از آیفون های خود به دنبال بحث در مورد آنچه پیرمرد می نویسد) نیستند که به نظر من ، بازاریابان محتوا که از جمع ایستادگی می کنند ، علاقه پایداری به وجود می آورند و می توانند به عنوان حساب شوند. کاتالیزورها برای الهام بخشیدن به تجارب یادگیری بهترین معلمان در صنعت من هستند. سپس ، با توجه به اینکه صریحاً در مورد وبلاگها یا کتابهای الکترونیکی صحبت نکنم ، از آنها خواستم توضیح دهند که چرا آنها اغلب می گویند مدرسه خسته کننده است. آنها بیش از همه یکی بودند.
ما درمورد موارد نادری که مدرسه خسته کننده نیست ، صحبت کردیم - یعنی آنچه که به نظر آنها لازم است این امر هیجان انگیز باشد. بخش اعظم آن مکالمه به ترفندهای کوچکی که معلمان مورد علاقه آنها آستین دارند ، تبدیل شده است.
من به عنوان خالق محتوا ، مطمئن هستم که دوست دارید معلم مورد علاقه مخاطبان خود باشید. بیایید نگاهی بیندازیم که برخی از بینش های جوانی می تواند در مورد درس تبدیل شدن به یک مربی ace - و به این ترتیب ، یک بازاریاب محتوای مؤثر - ارائه دهد.
1. معلمان خنده دار حکومت می کنند
نتایج به اتفاق آراء اتفاق افتاد: دختران من دریغ نکردند که طنز را به عنوان ابزاری آموزشی که برای آنها کار می کند ، استناد کنند. نمونه هایی که سریع و خشم آور ریخته می شوند: یکی از معلمان علوم دوست دارد پیشخوان آزمایشگاه خود را به آتش بکشد. دیگری در تظاهرات از اسلحه باتلاق استفاده کرده است. (مطمئن باشید که مدرسه آنها به اندازه خطرناک نیست زیرا این فعالیت ها ممکن است شما را به اعتقاد شما سوق دهد.)
من به معلمان مورد علاقه خود بازگشتم. آنها نیز خنده دار بودند. شاید استخر ژن کوچک من این نظریه را مطلق نباشد ، اما من گمان می کنم که نمونه بزرگتر هنوز این فرضیه را تأیید می کند: حس شوخ طبعی یک ابزار جدی برای تدریس است.
در مورد چالش های خود در ایجاد محتوا فکر کنید. شما وظیفه دارید مخاطب را درگیر کنید - فشاری که می توانید هنگام پوشاندن مواد خشک برای پوشش آن شدت بگیرید. می توانید آنجا شوخی کنید؟ حکایتی؟ چگونه در مورد کمی استهلاک یا شیرین کاری به نوعی؟
من به شما خواهم گفت ، پس از چند سال گذشته در بسیاری از جلسات کنفرانس و وبینارها شرکت کرده ام ، لیست کوتاه کسانی که به وضوح به یاد می آورم همان مواردی است که من از خندیدن سهم منصفانه ای گرفتم.
2. بگذارید دانش آموزان دستان خود را کثیف کنند
من را مغرضانه بنامید ، اما وقتی 12 ساله ام گفت: "بهترین درسها دستی است." وی در ادامه ادعا کرد که نکات مهم ابزار تدریس هستند.
حالا واقع بین باشیم. به نظر نمی رسد درس های محتوای شما شامل شکاف قورباغه ها یا ایجاد یک پروژه هنری باشد (گرچه آنها خارج از قلمرو امکان نیستند). با این حال ، شما هنوز هم می توانید راه های زیادی برای تزریق لحظه های "اتصال نقاط" به محتوای ایجاد شده پیدا کنید.
شاید بتوانید چیزی بنویسید که خواستار تعامل باشد و بازخوردهایی را که جمع کرده اید دنبال کنید. شما می توانید یک مسابقه ارائه دهید ، برای تکمیل ، ساخت وبینار دو طرفه یا برنامه ریزی چت توییتر ، به خوانندگان ارائه دهید. من یک بار در کنفرانس بازاریابی به شکل یک نمایش بازی مشارکتی ، یک سخنرانی اصلی را تحویل دادم - مخاطبان از ابتدا تا انتها در مورد آن صحبت می کردند.
امکانات زیاد است به جای اینکه به وظیفه به عنوان یکی از کارهایی که در آن کار ارائه یک درس است نزدیک شوید ، به عنوان میزبان یک درس فکر کنید. از تخیل خود برای درگیر کردن تخیل مخاطب خود استفاده کنید.
3. پیش بینی پذیری سمی است
بزرگترین تمایل بچه های من در مدرسه این بود که تقریباً هر روز همان روال معمول است - یادآوری خوبی که یکی از مشاغل ما به عنوان بازاریاب محتوا این است که با پیش بینی پذیری نبرد کنیم.
اکنون ، من به شما پیشنهاد نمی دهم که وثیقه خود را در برنامه یا برنامه خود قرار دهید - من صرفاً توصیه می کنم که مسائل را یک بار در یکجا مخلوط کنید.
من از دخترانم پرسیدم ، "اگر یکشنبه دوشنبه به مدرسه بروید ، معلم گفت:" این هفته ، به جای درس ، هر روز چیزهای متفاوتی را نشان می دهد: یک فیلم ، یک آزمایش ، یک روز جادویی ، یک روز موسیقی و بازی. ؟ "" این دو لبخند بزرگ را برانگیخت.
اگر روال تولید محتوا شما 100 درصد تلاش های خود را در پست های وبلاگ (یا وبینارها ، یا هر قالب دیگر برای محتوای خاص) متمرکز می کند ، باید از مسیر خود جدا شوید. فیلم ، صوتی ، مطالعات موردی ، کارتون ، اینفوگرافیک ، نمایش اسلاید یا هر چیز دیگری را که می توانید تصور کنید ، تزریق کنید تا انواع مختلفی را در تکنیک های آموزش خود قرار دهید.
4. تشویق سفرهای میدانی (بدون نیاز به لغزش اجازه)
من می دانم که این ممکن است تکان دهنده باشد ، اما بچه ها سفرهای میدانی را حفر می کنند. راه نهایی برای شکستن یکنواختی مدرسه ، سوار شدن در اتوبوس و ترک آن برای روز است. راستش ، چه جالب تر: یک درس تاریخ کلاس درس مبتنی بر عجله طلای کالیفرنیا ، یا سفری برای بازدید از موزه راه آهن ایالتی کالیفرنیا؟ سخنرانی در مورد دولت ایالتی ، یا گشت و گذار در ساختمان پایتخت ایالتی؟
بازاریابان محتوای موثر برنامه ریزان سفر عالی هستند. آنها سفرهایی را به مقاصد هیجان انگیز ، جایی که یادگیری به صورت ارگانیک انجام می شود ، منشور می دهند.
یک مثال بارز در اینجا نشان دادن یک نام تجاری است که نمونه ای از درسی را که می خواهید برای تدریس نشان دهید. اما بیایید این ایده را بیشتر بگیریم. شانس خود را در نظر بگیرید و داستان های قابل توجهی را بگویید. شرح حالهای جذاب یک رویداد آنلاین برگزار کنید. یک کتاب یا مستند را برجسته کنید. با اتصال آن به درس خود به روشی معنی دار ، علاقه موجود را در یک شخص ، مکان یا چیز به ظاهر بی ربط قرض دهید.
شما به یک اتوبوس احتیاج ندارید - فقط لازم است چرخ ها را در ذهن خود بچرخانید.
5- استرس را برطرف کنید
بچه های من خاطرنشان کردند که چقدر استرس زا بودن در مورد چیزهایی که "به آنها اهمیتی نمی دهند" یاد می گیرند (در مورد آنها ریاضی است). و استرس آنها با این واقعیت پیچیده می شود که آزمایش آنها بر روی مواد انجام شود.
البته برخی دانش آموزان عاشق ریاضی هستند ، اما هنوز از طریق کلاس موسیقی یا کلاس ورزش و تاریخ ترسناک می خوابند.
به عنوان بازاریاب محتوا ، ما واقعاً لازم نیست کسی را به هر درس یا موضوعی مجبور کنیم. اما هنوز هم ، این مفهوم در مورد برخی از بین رفته است.
اگر بازاریابی محتوا آموزش و پرورش باشد ، هنگامی که دانش آموزانمان را دوست داریم به ما می آموزیم بسیار موفق تر خواهیم بود. میدانید آن چیست؟ من پیشنهاد می کنم که این وظیفه شماست که پیدا کنید. با "کلاس" کار کنید از آنها بپرسید که چه چیزی می خواهند در مورد آنها اطلاعات بیشتری کسب کنند. از آنها سؤال کنید که آیا آنها حوصله دارند ، یا به ویژه از هر یک از محتوای شما هیجان زده شده اند. از آنها سؤال کنید که کجا موفق می شوید ، و در کجای شکست هستید ، از نگاه آنها.
به علائم غیر کلامی نیز توجه کنید. موفقیت ها و شکست های شما ظاهر خواهد شد - اگر به اندازه کافی مراقب باشید که به طور دائم توجه کنید ، و اقدامات لازم را برای بهبود انجام دهید. انجام بررسی ها و گزارش های خروج. به تجزیه و تحلیل خود مراجعه کنید. "کنفرانس معلم / دانش آموز" را از طریق رسانه های اجتماعی انجام دهید.
آشپز مورد علاقه شما سلیقه شما را می داند - و معلم مورد علاقه مخاطبان شما نیز باید باشد.
اعتبار اضافی
در حال حاضر مدرسه برای بچه ها است ، اما این معلمان هرگز برای ما مهم نیست - نه اگر در مورد بهتر و بهتر شدن در حرفه خود جدی هستیم.
کار ما فقط ارائه دانش نیست. وظیفه ما اینست که خستگی را که اغلب با یادگیری همراه است حذف کنیم و درسهایمان را فراموش نشدنی کنیم. حواست به منه؟
آیا تاکتیک هایی را برای کار گذاشته اید که فکر می کنید شما را معلم بهتری می کنند؟ امروز آنها را به اشتراک بگذارید - اگر بخواهید به خوانندگان آموزش دهید.